رویکرد اصلاح‌طلبان به قدرت سیاسی در دهه 90 و پیامدهای اجتماعی آن (1398-1388)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه علوم سیاسی، دانشگاه یاسوج

2 دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج

چکیده

جریان اصلاحات با روی کار آمدن دولت نهم و یکپارچه­شدن حاکمیت، توان و تاثیرگذاری خود را در عرصه سیاست و قدرت تا حد زیادی از دست داد و این روند نزولی بعد از وقایع تلخ سال 88  به ویژه پر رنگ­تر و نمود بیشتری یافت. با این حال درپی فرصت سیاسی ایجاد شده در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، اصلاح­طلبان با توجه به سهمی که در پیروزی دولت اعتدال داشتند، رفته­رفته شروع به برنامه­ریزی و سیاستگذاری برای حضور دوباره در عرصه قدرت کردند. با این توصیف، پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که؛ اصلاح­طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 چه رویکرد و نگاهی به سیاست و قدرت داشته­اند؟ و این رویکرد چه تبعات اجتماعی برای این جریان درپی داشته است؟ یافته­های پژوهش نشان می­دهد که پس از انتخابات سال 88 جریان اصلاحات، ابتدا سعی کرد در قالب نوعی سیاست «ائتلاف و شراکت استراتژیک» با جریان اعتدال، مسیر خود را برای ورود به قدرت هموار کند تا بتوانند همچنان توان تاثیرگذاری خود بر ساختار سیاسی- اجتماعی کشور را حفظ نماید. با این حال عملکرد ضعیف دولت روحانی و برخی نهادهای حاکمیتی در مسائل مختلف از یک سو و ناتوانی خود اصلاح­طلبان در بهره­گیری صحیح از سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و نمادین خود در میدان قدرت باعث شد تا جریان اصلاحات افزون بر از دست دادن هژمونی و سرمایه نمادین خود در دهه 80، عملا با افول مقبولیت اجتماعی و از دست دادن سرمایه اجتماعی خود در دهه 90 نیز روبه­رو شود. لازم به ذکر است روش پژوهش حاضر تفسیری-کیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه‌ای-اسنادی بوده است.

کلیدواژه‌ها