واکاوی ریشه‌های فکری حقوق زن در جهان با خوانش انتقادی از کنوانسیون حقوق زن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه الهیات فقه و مبانی حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران

2 هئیت علمی گروه الهیات فقه و مبانی حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران(نویسنده مسئول)

چکیده

از دیدگاه کنوانسیون حقوق زن هرگونه تبعیض علیه زنان، بایستی از بین رفته و زنان از حقوقی برابر با مردان برخوردار شوند اما ریشه‌های اومانیستی، فمینیستی و سکولاریستی این کنوانسیون مانع از پرداختن به کلیه ابعاد حقوقی زنان در جامعه است. این تفکرات غربی موجب شده که حقوق سیاسی و اقتصادی بیش از حقوق مدنی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد و همین مسئله به تبعیض مضاعف زنان منجر شود.با این هدف و به روش تحلیل محتوای کیفی، مطالعه جز به جز متن کنوانسیون انجام شد و دریافتیم که نحوه برساخت حقوقی از زن به گونه‌ای است که زنان در موقعیت وابستگی تثبیت کرده و تنها وابستگی از پدرسالاری به نهادهای حقوقی نظیر نهادهای دولتی منتقل شده است. همچنین کنوانسیون با رویکرد سلبی خود ، موجب شکاف جنسیتی در نظام حقوقی جوامع می‌شوند. زیرا الگوی موجود دفاع از حقوق زنان در این کنوانسیون، زاییده نوع خاصی از اصول و مبانی فکری پذیرفته شده در غرب بوده که برساخت وابسته از زن در حقوق بشر را به دنبال دارد.به عبارت دیگر، بسترهای فکری کنوانسیون موجب شده تا برساخت از زن و هویت زنانه در سایه نگاه مردسالار تولید شود که همان ساختارهای سلطه را بر زنان با نگاهی متفاوت اعمال کند. این نگاه موجب شده که با گذشت بیش از نیم قرن، کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان نتواند به نتایج چشم‌گیر و یا مداومی به نفع زنان دست یابد.

کلیدواژه‌ها