تاثیر تغییر بنیادین اوضاع واحوال بر قرارداد در فقه و حقوق ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای حقوق خصوصی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران،

2 استادیار گروه حقوق، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.

3 استادیار گروه حقوق، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران،

چکیده

اصل لزوم قراردادها به عنوان یک اصل و قاعده خدشه ناپذیر حکم به لزوم و اجرای قراردادها می نماید، اما گاهی اجرای قرارداد به استناد این اصل موجب وارد آمدن خسارات غیر متعارف جبران ناپذیری به طرف دیگر می گردد. از این رو حقوقدانان از دیر باز به دنبال این بحث بوده اند که باوجود اصل لزوم قراردادها ،در صورت تغییر بنیادین اوضاع و احوال که موجب سنگینی و دشواری فوق العاده در اجرای قرارداد وبهم خوردن تعادل قراردادی می شود، آیا می توان به انحلال یا تعدیل یا اصلاح قرارداد حکم داد؟ نظریه تغییر بنیادین اوضاع و احوال که در حقوق غربی مطرح شده است در صدد دادن پاسخ به این سوال می باشد. این نظریه در قوانین کشورهای مختلف و همچنین در اسناد بین المللی حقوق از جمله کنوانسیونها مورد توجه و پذیرش قرار گرفته است. بموجب این نظریه در صورت بوجود آمدن شرایطی می توان قراردادی را فسخ یا آن را تعدیل نمود. دراین مقاله نظریه تغییر اوضاع و احوال و آثار آن از دیدگاه فقه و حقوق ایران مورد بررسی قرار می گیرد. هدف مقاله یافتن پاسخ به این سوال است که آیا در فقه و حقوق ایران مصادیقی را که منطبق بر شرایط و آثار نظریه مذکور باشد می توان پیدا کرد؟ اگر نظریه مذکور در فقه و حقوق ایران قابل پذیرش باشد چه آثاری بر قرارداد می تواند داشته باشد؟

کلیدواژه‌ها