کهنالگو یکی از بسترهای مناسب است که میتوان شخصیت و هویت شاعران را براساس اندیشه، زبان و محتوای ذهنی آنان شناخت و ارزیابی کرد. جایگاه آرکیتایپ و کهنالگوها در روان و ناخودآگاه شاعر است که در صورت تجلی بی واسطهی آن، میتوان به کنه هویت شخص وتاثیر آن پی برد.کهنالگوی آنیموس کهنالگویی است که به روان مردانه در شخصیت زن دلالت دارد. این کهنالگو چهار مرحلهی انکشاف دارد:1-نیروی جسمانی2- همراه درونی3- درقالب گفتار4- تفکر مستقل و خلاق که درروند کسب فردیت وتعالی زن موثر است. این کهنالگو و انکشاف مراحل چهارگانهاش در شعر فروغ فرخزاد تجلی یافته و وی را به سیری متعالی در روند کسب فردیت رهنمون ساخته است. دراین روند رشد، ابتدا شاعر با گذری پلکانی به وحدت عینی و روحی با آنیموس دست مییابد و پس از تجربه آن، به بی اعتباری آن میاندیشد و به وحدت به کهنالگویی دیگر که همان هویت و اصالت زنانه خود یعنی کهنالگوی مادر است، روی میآورد، این گردش دایرهوار در شعر و شخصیت او میتواند به میزان زنانه بودن شعر وی و ارتباط بیواسطه با خود و هویت زنانهاش انجامد.