مسئله قدرت و کنشگری فعال روحانیت در تحولات سیاسی اجتماعی ایران دهۀ 1340 با تأکید بر انقلاب سفید

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه علوم سیاسی ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی ،واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی ، کر مانشاه ، ایران

2 استادیار گروه علوم سیاسی،دانشکده حقوق و علوم سیاسی ،واحد کرمانشاه ، دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه ، کرمانشاه ، ایران

3 گروه علوم سیاسی،دانشکده حقوق و علوم سیاسی ،واحد کرمانشاه ، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه ، ایران.

چکیده

تاریخ معاصر ایران، دارای تجربه های نو و تازه ای در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که دگرگونی های شگرفی در پی داشته است.محمد رضا پهلوی در زمستان 1341 درحالیکه در صحنه سیاسی، خود را مقتدر و بدون مخالف تصور می کرد. اصولی را با نام «انقلاب سفید» به رفراندوم گذاشت؛اما این اقدام به دلیل پیامدهای گوناگون، بالاخص در زمینه کاهش قدرت روحانیت با مخالفت حزب ها و قشرهای مختلف روبرو شد. این مقاله سعی دارد با نگاهی به تحولات ایران در دهه 1340 با تأکید بر انقلاب سفید بر مبنای نظریه گرامشی و نگاه ویژه به توماس بوتکو به مسئله قدرت و کنشگری فعال روحانیت در تحولات سیاسی اجتماعی ایران بپردازد. نگارندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش می باشند که دلیل اصلی روحانیت در مخالفت با انقلاب سفید چه بوده و چگونه این مخالفت را ابراز نموده اند؟ پاسخ احتمالی به پرسش مطرح شده این است که دلیل اصلی مخالفت روحانیت با انقلاب سفید، صرفاً دفاع از ارزش های دینی و حفظ و قداست دین، دفاع از منافع ملی، منافع عمومی، استقلال سیاسی و... نبوده است، بلکه دفاع از حوزه های قدرت خویش، رقابت بر سر قدرت و هژمونی خواهی روحانیت عامل اصلی این نوع کنشگری فعال و مخالفت آمیز بوده است. روحانیت همچنان در قالب سه فرآیند ایجاد بلوک ضد هژمونیک، جنگ مواضع و در نهایت جنگ عینی این مخالفت را بروزه داده اند.این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده‌های کتابخانه‌ای و الکترونیکی انجام شده است.

کلیدواژه‌ها