مهمترین شخصیت در میان مسلمانان، حضرت محمد(ص) است. به این اعتبار، در آثار فراوانی به سیرۀ ایشان پرداخته شده است. محبوبیت و عظمت شخصیت حضرت در متون ادبی از جمله خاوراننامۀ ابن حسام خوسفی نیز، دیده میشود. شاعر پیش از ورود به سخن اصلی، ابیاتی را به بازنمایی زندگی حضرت اختصاص داده که بازنمای معراج از آن جمله است. این مقوله در میان اسلامشناسان غربی نیز، مورد توجه بوده است. آنه ماری شیمل در پژوهشهای متعددی از معراج پیامبر و کیفیت آن بر اساس قرآن و احادیث سخن گفته است. در تحقیق حاضر، ابتدا نگاه ابن حسام خوسفی به معراج با عنایت به آیات قرآنی و آراء مفسران شیعی بررسی شده و سپس، با نظرات شیمل مقایسه گردیده است. نتایج این تحقیق که با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است، نشان میدهد که هر دو شخصیت بر ابعاد روحانی و جسمانی معراج تأکید دارند. همچنین، در نگاه آنان، فرآیند معراج، سیری آسمانی و ملکوتی داشته است. تفاوت رویکرد خوسفی و شیمل در این است که سرایندۀ خاوراننامه بنا بر عقاید شیعی، رؤیت ذات خداوند از سوی پیامبر(ص) را در واقعۀ معراج منتفی میداند و آن را به رؤیت صفات الهی محدود و منحصر میکند، ولی شیمل با تأثیرپذیری از آراء مفسران اهل سنت و استناد صرف و بدون انعطاف به برخی آیات قرآن، رؤیت ذات خداوند از جانب محمد(ص) را ممکن میداند و بر آن تأکید میورزد.