جایگاه اندیشه دربستر سیاست‌جنایی سرکوب و نقش آن در سیاسی شدن حقوق کیفری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری، گروه حقوق کیفری و جرم شناسی ،دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد ،یزد،ایران.

2 استاد یار، گروه حقوق کیفری و جرم شناسی ،دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد ،یزد،ایران

3 استادیار دانشگاه علم و هنر یزد

چکیده

سیاست جنایی، گفتمانی چند بعدی است که القاء گر تدابیر واکنشی کیفری از یک سو و توسعه تدابیر غیر کیفری از دیگر سو است. با این حال وقتی دیدگاه واکنشی و کیفری سیاست جنایی غالب گشته و اصل و روش‌های اتخاذی در رویه آن هدف شود، سنخ سیاست جنایی به سمت سرکوب و ارعاب پیش رفته و به عبارتی تدابیر کیفری و سزاگرا نسبت به رویکرد های اجتماع محور هژمونی می یابد. حال پرسش اصلی در این پژوهش که سعی در پاسخ آن داریم، جایگاه اندیشه در سیاست جنایی است. وقتی مجازات‌ها را تفکیک می‌کنیم و آن را بر اساس ضوابطی چون ایدئولوژی و یا شدت اثر گذاری طبقه بندی می کنیم، سعی نموده ایم اندیشه را در بستر جرم انگاری و نیز تقنین جاری کنیم. این پژوهش نشان می‌دهد جایگاه اندیشه در سیاست جنایی در فرایند تقنین که قضا و اجرا متأثر از آن خواهد بود، برگرفته از اندیشه ای ایدئولوژیک است که بخشی از آن را ایدئولوژی دینی در برگرفته و مجازات‌هایی مثل حدود، قصاص و دیات در آن قرار گرفته است. بخشی دیگر نیز برگرفته از نوعی ایدئولوژی آرمان گرا در پرتو تفکرات انقلابی و سیاسی که در مواقعی محرز و برخی مواقع به صورت ضمنی موثر بر جرم انگاری است. این رویکرد به ویژه نحله های سیاسی حاکم بر این گفتمان وام‌دار در تقدس‌گرایی عوامگرایانه است. ب

کلیدواژه‌ها