شاعران و هنرمندان به شیوهها و انواع روشهای مختلف، نگرشهای اجتماعی خویش را در آثارشان ارائه می-کنند. واژهها در شعر، ابزار توصیف و تصویرسازی هستند که میتوانند بار معنایی گستردهای را منعکس سازند؛ چرا که در شعر، بهسبب استفادۀ متفاوت از زبان، واژهها با طیف وسیعی از معنا حضور مییابند؛ از اینرو شناخت واژگان شعر، میتواند نقش مهمی در شناخت متن و از سوی دیگر در تفسیر شرایط و اوضاع اجتماعی زمانه داشته باشد. این پژوهش، بر اساس اهمّیّت و نقش واژهها و معنیدار بودن آنها و تأثیراتی که محیط اجتماعی در گزینش و انتخاب آنها دارد، با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای و با توجه به رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف در سه محور توصیف، تفسیر و تبیین، به بررسی سویههای معنادار واژگان از نظر جامعهشناسی زبان در اشعار خاقانی میپردازد. یافتههای پژوهش، حاکی از آن است که خاقانی با نگاهی وقاد و نکتهسنجانه، بسیاری از زوایای جامعهشناسی روزگار خویش را بهتصویر کشیده است. تصاویری که خاقانی از اوضاع اجتماع، معاش، طبقات اجتماعی، مشاغل و... با ظرافت هر چه تمامتر ارائه داده است. با توجه به رویکرد انتقادی فرکلاف در سطوح یاد شده، زبان خاقانی بهعنوان یک کردار اجتماعی، مسائل گوناگون از روابط و هویتهای اجتماعی را نشان میدهد.