تفسیر نصوص در حقوق اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است و از قواعد و ضوابط خاصی پیروی می کند. گستردگی حوزه حقوق اسلامی، وجود مذاهب و مکاتب متعدد با قواعد و مبانی متفاوت از سویی و فقدان نوشته های مستقل و پیراسته پیرامون چگونگی تفسیر نصوص جزایی از سوی دیگر، تحقیق درباره اصول و قواعد تفسیر در حقوق جزای اسلامی را دشوار ساخته است. این قَدَر هست که حقوق دانان مسلمان غالباً به شیوه ای متفاوت با شیوه های مرسوم در دیگر بخش های فقه اسلامی به تفسیر نصوص و احکام جزایی می پرداخته اند. به هر حال، عام و کلی بودن نصوص جزایی از یک طرف و ابهام و اجمالی که ممکن است در مدلول نصوص وجود داشته باشد، از طرف دیگر ضرورت تفسیر نصوص را اقتضا می کند. ممنوعیّت توسع در حدود یا بنای حدود بر تخفیف و احتیاط و قاعده درء یا عدم ثبوت حدّ با وجود شبهه، در تفسیر نصوص جزایی می تواند نمونه هایی از کارکرد مصلحت در تفسیر مجازات های حدّی باشد.