تحولات شگرف دهههای اخیر و انقلاب مستمر و روبه افزایش فناورانه، جهان را بیش از هر زمان دیگر به شبکهای از تعاملات فراملی و با ماهیتی پویا و متعامل با هم تبدیل کرده است؛ خصلتی که با قدرتی باورنکردنی به سوی یکدستسازی، همگونسازی و ادغامگرایی به پیش میرود و فرهنگی جهانی و غربی را بازتولید میکند. از سوی دیگر، جوامع اسلامی نیز به واسطه تماس مستقیم و منفعلانه با امواج قدرتمند جهانیشدن و متاثر آن دچار بحرانهای مختلفی من جمله بحران هویت، بحران مشروعیت، تضاد طبقاتی و بحرانهای فرهنگی شده است. با این حال، تمامی این ایدئولوژیها در ارائه پاسخی کارآمد و مورد پذیرش و اجماع نسبت به پیامدهای بحرانهای متعاقب جهانیشدن توفیقی به دست نیاوردند؛ مردمسالاری دینی به عنوان الگوی برخاسته از انقلاب اسلامی ایران علی رغم عمر کوتاه خود، به واسطه اتصال به سنت دیرینه اندیشگی خردگرای دینی، میتواند بدیل کارآمدی برای عبور از بحرانهای مذکور باشد که البته از قابلیت انعطافپذیری، ترمیمپذیری و بومیسازی نسبت به مختصات دیگر جوامع اسلامی نیز برخوردار است.
یافتههای این پژوهش حکایت از آن دارد که در مقابل این قسم از ترتیبات همگونساز و ادغامگرایانه جهانیشدن، الگوی مردمسالاری دینی به عنوان الگویی دینبنیاد و مطابق با نظام هنجاری جوامع اسلامی الگویی از ظرفیتهای بالایی برای صیانت از ارزشهای بومی و اسلامی این جوامع برخوردار بوده و میتواند جهان اسلام را از خطر بحرانهای هویتی ناشی از جهانیشدن حفظ نماید و یا اثرات مخرب آن را به حداقل برساند.