جایگاه نوع انسان در فلسفه تاریخ کانت و نقش آن در تاسیس حکومت دموکراسی نمایندگی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای تخصصی علوم سیاسی ، گرایش ( اندیشه سیاسی ) ، دا نشگاه آزاد ، تهران مرکز. mailto:Ksainfo@kiasaa.com

2 گروه آموزشی علوم سیاسی ،دانشکده حقوق ، الهیات و علوم سیاسی، دانشگاه علوم تحقیقات ، تهران ، ایران

3 گروه مسائل ایران، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران-ایران

چکیده

زمینه و اهداف: فیلسوفان و اندیشهوران با کاوش در تاریخ پرفراز و نشیب فلسفه، تقریبا با یکدیگر هم رای و هم داستان هستند که جهان از سپیده دم تاریخ تاکنون در حوزه مغرب زمین سه فیلسوف بزرگ به خود دیده است. این فیلسوفان عبارتند از: افلاطون، ارسطو و کانت. در ارتباط با افلاطون و ارسطو و اندیشه‌های سیاسی و غیرسیاسی‌ آنها به کرات بحث شده است، به طوری که امروزه حتی در بین عوام نیز، این دو فیلسوف شناخته شده‌اند. در این بین، کانت و فلسفه سیاسی وی با وجود غنای کم‌نظیر و تاثیرگذاری که فلاسفه بعدی داشته و حتی در تدوین اسناد بین‌المللی مورد استفاده قرار گرفته، بنا به دلایلی مورد غفلت قرار گرفته است. از جمله مهمترین اندیشه‌های کانت که تاثیرگذاری‌ زیادی در شکل‌گیری حکومتها در غرب داشته، نوع نگاه به انسان در حکومت است که هدف از نگارش این مقاله آشنایی با این اندیشه می-باشد.

روششناسی پژوهش: این تحقیق از جهت هدف کاربردی و از جهت روش توصیفی (تحلیل محتوا) است.

یافتهها: کانت با مدنظر قرار دادن جایگاه انسان معتقد است که باید حکومتی تشکیل شود که براساس اصول پیشینی، یعنی آزادی، استقلال و برابری انسان‌ها بنا شده باشد که حکومت جمهوری یگانه حکومتی است که از مشروعیت برخوردار است. فقط در این حکومت است که قانون و حق طبیعیِ آزادی با هم هماهنگی دارند.

نتایج: قدرت سیاسی باید بازتابی از ارادة عمومی باشد و این امر فقط در نظام جمهوری امکان‌پذیر است

کلیدواژه‌ها