پوچی هنر در اندیشه بودریار و تحلیل فیلم "فروشنده" ساخته اصغر فرهادی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری تخصصی گروه فلسفه هنر، دانشکده علوم انسانی ، واحد شاهرود، دانشگاه آزاداسلامی، شاهرود، ایران

2 مربی گروه فلسفه هنر ،دانشکده علوم انسانی ،واحد شاهرود، دانشگاه آزاداسلامی، شاهرود، ایران

چکیده

چکیده
در دیدگاه بودریار، همه چیز به تصویر تبدیل شده است و تصویر تمامی واقعیت را به امری مجازی بدل کرده است. بنابراین با یک فروپاشی عظیم در حیطه های مختلف مواجهیم. مرزها از میان رفته و دیگر نمی توان نه تنها بین هنر و دیگر ابژه ها تمایزی قایل شد، بلکه به عنوان مثال در حیطه علوم مختلف نیز همین اتفاق افتاده است. یعنی، در دوران حاد-واقعیت دیگر نمی توان مرز مشخصی میان حیطه های مختلف علم قایل شد. بلکه دوره حاد-واقعیت، دوره علوم بینا-رشته ای است. بودریار اذعان می کند که دوره حاد-واقعیت، دوره غیاب فرا روایت هاست. در چنین شرایطی که مرز میان امور مختلف از بین رفته است، مسلما هنر نیز نمی تواند هویت منحصر به فردی داشته باشد. در نتیجه هر چه امروزه به عنوان اثری هنری عرضه می شود، امری پوچ است. زیرا وقتی هنر نمی تواند وجود داشته باشد، ان چه که باقی می ماند، غیاب هنر است. آثار هنری بر این امر دلالت می کنند که هویت هنر به عنوان یک ابژه متمایز از بین رفته است و آن چه که باقیست همان ابژه های هر روزه است. از این نظر، هنر امری پوچ است.

کلیدواژه‌ها