تحلیل و نقد شخصیت های رمان «پاییز فصل آخر سال است» بر مبنای نظریه «هم بوم پنداری» دیوید هرمن (رویکرد جامعه شناختی)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور. تهران. ایران.

2 استاد، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور. تهران. ایران.

3 استاد، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور.تهران. ایران.

4 استاد، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران.

چکیده

یکی از رمان های موفق و پرمخاطب سال های اخیر «پاییز فصل آخر سال است» است که در 1394 نیز جایزه ادبی جلال را کسب کرد و در دوره کوتاه به چاپ چهلم رسید. موضوع اصلی رمان دلمشغولی ها و دلنگرانی های «وجودی» و «موقعیتی» سه دختر از نسل دهه شصت به نام های روجا، لیلا و شبانه است. هر یک از شخصیت ها با چالش های حاصل تجربه زیسته در کلان شهرها همچون مهاجرت، هویت فردی و اجتماعی و روابط عاطفی با تاکید بر اضطراب های نسل جدید روبه رو هستند. این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی درصدد است عنصر هم بوم پنداری را به عنوان یکی از مهمترین عناصر روایی مطابق نظریه دیوید هرمن در این رمان تحلیل و نقد کند. نتیجه تحلیل نشان می دهد نویسنده با استفاده از شگردهای هم بوم پنداری مانند کشمکشِ تنهایی به عنوان یکی از مهم ترین وجوه تراژیک زندگی عصر جدید، مسئله عشق و توصیف دقیق احساسات درونی، دلهره های وجودی و موقعیتی شامل تنهایی و شکست در رسیدن به آرمان های مطلوب؛ توانسته است حس هم بوم پنداری را در کنار تکنیک های روایی دیگر به خوبی القا کند. با وجود موفقیت ماتن در القای حس هم بوم پنداری در شخصیت لیلا و روجا، در القای این حس در شخصیت «شبانه» به دلیل تردیدهای همیشگی در القای حس هم بوم پنداری چندان موفق نبوده است.

کلیدواژه‌ها